نمیدونم چرا هر چقدر هم تصمیم بگیرم که بیام و وبلاگمو آپدیت کنم اما نمیشه! با اینکه اینترنت زیر دستم هست و تقریبا یه جورایی اگه وختمو خالی کنم میشه که به وبلاگ سر بزنم اما خب دیگه! حالش نیس... :)
خیلی وقته که خیلی اتفاقات واسم افتاده اما حال نگارشش نیس
میدونم که مثه همیشه هم پشیمون میشم که چرا مطالبی ک باس مینوشتم رو ننوشتم!
اما بیخیال
خلاصه وار چک میکنم و مینویسم اوضای این زندگی رو!
دانشگاه ک با تمام خوبیا و بدیاش برای سه ماه تموم شد
نمره های درخشان هم ک چشم خودمون رو کور کرد و چشم حسود رو روشن هم اومد
هر چن ک شوشی نمره رو هنوز نزده و وفایی هم ک احتمالا مرده! اما باز اگه اینا هم نمره رو بزنن بازم احتمال اینکه چشم من روشن شه کمه !
بعد از دانشگاه یه ایرانگردی ئی به سمت شیراز داشتم
اولا رفتم اصفهان واسه اینکه پروژه پیشرفته رو بدم بعدش رفتم نورآباد واسه اینکه هندونه بیارم اما بخاطر مشکلاتی نشد! بعدش بهمراه وحید رفتیم شیراز! بعدشم رفتم اصفهان پیش ادریس چن روزی با بچه های بندر چرخیدیم ک خیلی حال داد لامصب! کل این سفرهام از موقعی ک رفتم اصفهان تا اینکه برگشتم قم کلا 6 روز طول کشید! اما واقعا حال داد
بعد اون ک برگشتم قم
24 ساعت تو قم نموندم ک اومدم پیش پسرعمه م واسه کار
اینجا همهی اوضای کار خوب است! اما تو باور نکن
تواینجا مدیریت سایت کلید24.آیآر رو گرفتم
کار خوصله سر بر و بیخودیه اما خوبه ک براحتی از پسش بر میام
در آمد خاصی هم نداره اما من همش ب حاج حسن عرب میگم (صاب کارمون یه جورایی) که حاجی جون هرکی دوس داری یه پولی بده به ما تا من بریزم به حساب ایمان !! آخه من به ایمان بابت طراحی سایت مقروضم بد جورم مقروضم!
حالا هم شرمنده خودمم ک چرا اینقد تایپ کردم و آیا بعدا حتا خودم حوصله میکنم که بیام و این متن رو بخونم یا نه ! در کل حالم خوب نیست اما تو ایندفه رو باور کن