دست نوشته های محمد بیگدلی

نوشته هایی از ذهن پریشان من

نوشته هایی از ذهن پریشان من

وبلاگ ساده و بی آلایش من
که هر وقت حسش باشه هر چی ک تو ذهن داغونم هست رو روی تارهای وب بنمایش میزاره./.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۲۲ آبان ۹۴ ، ۰۴:۱۳ مادر

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

۱۵:۳۲۱۴
مهر

تو سمت و سموت چین و کشور اژدها، چن وختی بود یه اژدهائه اومده بود، داشت همه چیو داغون میکرد.

یه دلیر مرد صفدر قهار، خودش رو آماده کرد ک بره اژدها رو بکشه. قهرمان پنبه ای قصه ما رف اژدها رو بکشه اما نتونس. برگش تو دهاتشون و یه کلاس اژدها کشی زد. از قضا شاگرداش ابتدا باید آزمون ورودی "اژدها کشون" میدادن تا جواز شرکت در کلاس ها رو کسب کنن. یه سری شاگردا ک میتونستن کلاس ها رو تا مقاطع بالا ادامه بدن، بعد از فارغلی میرفتن خودشون کلاس اژدها کشی میزدن.!. :|

الآن چندین ساله ک کلاسای اژدها کشی برگزار میشه و دیگه از آزمون ورودی اژدها کشون خبری هم نیس امـــــا هنوزم اژدها زنده س و ملت رو جزغاله میکنه :|

    - - هیچ شباهتی هم بین اژدها کشی با کـــار در صنعت تو دانشگاهای کیشورمون نیس .

 - - منبع : یک دوست خوب 

محمد بیگدلی
۱۵:۴۴۰۳
مهر

چن وخ پیش یه جایی بودم داشتن خونشون رو تعمیر میکردن. یه بنایی آورده بودن ک آدم خیلی جاافتاده و میانسال و رو فرمی بود. یه بحثی در مورد اینکه خوبی گم نمیشه مطرح شد. اون آقا بناهه شروع کرد یه خاطره ای گف:

چند سال پیش بود ک تازه بنزین ها رو کپنی(کارتی) کرده بودن. اونموقه بنزین با اینکه قیمتش 100 تومن بود اما مثه طلا شده بود. یه روز داشتم تو خیابون با همین پیکانم میرفتم دیدم یکی با یه حالت ملتمسانه ای داره 4لیتری زرد رو تکون میده و طلب بنزین میکنه. گفتم بزار برم بش بنزین بدم. پیاده شدم رفتم پیشش گفتم بد موقه بنزین تموم کردی :)) گف آره الان بیشتر از 2 ساعته ک اینجا وایسادم و بنزین میخام اما هر کی میبینه دبه(!) دستمه سرعتشو بیشتر میکنه. بش گف: تو ک نیسان داری و بنزین میخوره همیشه یه 4 لیتری درش رو کیپ کن بزار تو ماشینت. خطر و سختیش کمتر از اینه ک از این مردم بنزین بخای. اینجوری دیگه کارت گیر نمیشه.

بناهه گف رفتم 4 لیترش رو از باکم پر کردم و دادم بش گفم بریز تو باکت. تا طرف رفتش باکش رو پر کنه بدون هیچ حرف اضافه ای سوار ماشینم شدم و رفتم.

محمد بیگدلی