دست نوشته های محمد بیگدلی

نوشته هایی از ذهن پریشان من

نوشته هایی از ذهن پریشان من

وبلاگ ساده و بی آلایش من
که هر وقت حسش باشه هر چی ک تو ذهن داغونم هست رو روی تارهای وب بنمایش میزاره./.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۲۲ آبان ۹۴ ، ۰۴:۱۳ مادر

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

۰۰:۲۶۲۳
تیر

بلخره شوشی هم نمره رو زد!!!

چی؟! شوشی کیه ؟! شوشی خلاصه شده نام مبارک حضرت مولانا مهندسِِ دکتر جناب آقای بیژن شوشتریان متخصص در امور برق البته سخت افزار است! ایشان ک فقط تو کار پروژه های ملی بودن از قضا این ترم شده بود استاد گسسته من

درسته ک هیچی گسسته بلد نبود اما خب ب هر حال کلاساش فقط خنده و تیکه پرونی بود

درسته ک بم 13.3 داده اما اونقد خوشالم ک نگو ! واسه اینکه از مشروطیم جلو گیری کرد اونم کسی ک اصأ هیچ انتظاری نمیرف ازش  ک همچین کار بزرگی کنه 

ایووووول ...

محمد بیگدلی
۱۶:۰۴۱۶
تیر

امروز از شانسم یه جورایی خوب بیکارم و البته خوب هم حال دارم 

بخاطر همین قصد کردم دوتا پست بزارم

از من ک یه گونی فراخم حقیقتا بعیده. قرار شده بعد از 22بهمن سال پیش (!) دومین شماره نشریه پس عمه م ک یه جورایی هم ضمیمه روزنامه اعتماد توی جنوبغرب استان تهرانه چاپ بشه. منم ک اینجا بودم و داشتم کارای کامپیوتری ستاد روحانی رو انجام میدادم. یه روز اومد گفت ک ممد توأم یه مطب بده دیگه!

من نمدونم آدم قحطی بود رسید به من واسه اینکه براش مطلب بدم؟! منم ک اصأ نمتونم آدم وار مطلب بندازم گشتم و گشتم و گشتم و مطلب «روحانی مچکریم» رو ارائه دادم. جات خالی کلی ملت رو خندوندم ! بازم مثه همیشه همین کار فقط از دستم بر میاد ک تو هر شرایطی ملت و امت رو بخندونم :| نمدونم کارم درسته یا نه اما خودم از ته قلب از این بابت خوشحالم 

پسر عمه م گف ک مطلبمو به اسم خودم میفرسته و پس فردا منتشر و چاپ میشه. امید وارم بتونم همچنان به زندگی الکی ام ادامه بدم  و بابت حدودا 256 کلمه سرمو ب باد ندم 

تو ادمه مطلب متن رو گذاشتم . اگه حوصلشو دارید بخونید آنچنان خالی از لدف نیس !

محمد بیگدلی
۱۵:۴۸۱۶
تیر

نمیدونم چرا هر چقدر هم تصمیم بگیرم که بیام و وبلاگمو آپدیت کنم اما نمیشه! با اینکه اینترنت زیر دستم هست و تقریبا یه جورایی اگه وختمو خالی کنم میشه که به وبلاگ سر بزنم اما خب دیگه! حالش نیس... :)

خیلی وقته که خیلی اتفاقات واسم افتاده اما حال نگارشش نیس

میدونم که مثه همیشه هم پشیمون میشم که چرا مطالبی ک باس مینوشتم رو ننوشتم!

اما بیخیال

خلاصه وار چک میکنم و مینویسم اوضای این زندگی رو!

دانشگاه ک با تمام خوبیا و بدیاش برای سه ماه تموم شد

نمره های درخشان هم ک چشم خودمون رو کور کرد و چشم حسود رو روشن هم اومد

هر چن ک شوشی نمره رو هنوز نزده و وفایی هم ک احتمالا مرده! اما باز اگه اینا هم نمره رو بزنن بازم احتمال اینکه چشم من روشن شه کمه !

بعد از دانشگاه یه ایرانگردی ئی به سمت شیراز داشتم

اولا رفتم اصفهان واسه اینکه پروژه پیشرفته رو بدم بعدش رفتم نورآباد واسه اینکه هندونه بیارم اما بخاطر مشکلاتی نشد! بعدش بهمراه وحید رفتیم شیراز! بعدشم رفتم اصفهان پیش ادریس چن روزی با بچه های بندر چرخیدیم ک خیلی حال داد لامصب! کل این سفرهام از موقعی ک رفتم اصفهان تا اینکه برگشتم قم کلا 6 روز طول کشید! اما واقعا حال داد

بعد اون ک برگشتم قم 

24 ساعت تو قم نموندم ک اومدم پیش پسرعمه م واسه کار

اینجا همه‏‎ی اوضای کار خوب است! اما تو باور نکن

تواینجا مدیریت سایت کلید24.آی‎آر رو گرفتم 

کار خوصله سر بر و بیخودیه اما خوبه ک براحتی از پسش بر میام 

در آمد خاصی هم نداره اما من همش ب حاج حسن عرب میگم (صاب کارمون یه جورایی) که حاجی جون هرکی دوس داری یه پولی بده به ما تا من بریزم به حساب ایمان !! آخه من به ایمان بابت طراحی سایت مقروضم بد جورم مقروضم!

حالا هم شرمنده خودمم ک چرا اینقد تایپ کردم و آیا بعدا حتا خودم حوصله میکنم که بیام و این متن رو بخونم یا نه ! در کل حالم خوب نیست اما تو ایندفه رو باور کن 

محمد بیگدلی